كميسر كه حتي تصورش را هم نميكرد كه بعد از سپري كردن آن روز سخت كاري در آخرين لحظات ماموريتي ديگر به او سپرده شود، آدرس دقيق محل جنايت را گرفت و آنگاه مسيرش را عوض كرد و با عجله به طرف خيابان تنسي حركت كرد.
خيابان تنسي يكي از خيابانهاي شمال شهر بود. يك منطقه تقريبا تجاري كه مركز دفاتر شركتهاي خصوصي بود.
كميسر بعد از 40 دقيقه خودش را به خيابان تنسي رساند. خيابان 16 شرقي خيابان بنبستي بود كه از خيابان تنسي منشعب ميشد. يك خيابان پهن و بنبست كه به بزرگراه منتهي ميشد. اين خيابان تقريبا در گودي قرار داشت و ضلع شمالي آن كه البته سطح آن چند متري بالاتر بود، خيابان پارك ريو قرار داشت. اين خيابان به بزرگراه راه داشت و پمپبنزين بزرگي در آن مستقر بود و اغلب اوقات شلوغ بود.
در مقابل ساختمان 23 كه يك ساختمان 3 طبقه و تقريبا قديمي بود و با نماي سنگ سفيد تزئين شده بود، خودروي پليس، آمبولانس، يك تاكسي زردرنگ، چند خودروي پارك شده و چند نفر ايستاده بودند.
كميسر وقتي از خودرواش پياده شد نگاهي به اطراف انداخت. اكثر ساختمانها 3 يا 4 طبقه بودند و به لحاظ اينكه اين خيابان در گودي قرار داشت ديوار بزرگي در ضلع شمالي آن ديده ميشد.
ادامه ی داستان ؟خب ادامه ی مطلب را بخوانید.
البته جوابشو تو قسمت نظرات بنویسید.
نظرات شما عزیزان: